عاشقان حرم

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اولین و اخرین تماس

03 شهریور 1395 توسط حديثه براهيمي

** اولین و آخرین تماس

در سوریه فقط یک بار زنگ زد و گفت ببخشید که دیر تماس می‌گیرم به ما یک کارت تلفن می‌دهند و فقط می‌توانیم با یک شماره تماس بگیریم. من به همسرم زنگ می‌زنم حال شما را از او میپرسم، گفت مادر ناراحت نشی، گفتم نه مادر فرقی ندارد فقط خبر سلامتیت رو بده اتفاقا به همسرت زنگ بزن که چشم انتظار است. همان یک بار زنگ زد تا از اینکه نمی‌تواند تماس بگیرد دلجویی کند.

خانمش بعدها به من گفت تعجب می‌کردم چرا اینقدر دلت شور افتاده، این ماموریت مثل بقیه ماموریت‌ها بود ولی من واقعا دلشوره داشتم، انگار الهام شده بود این سفر را برود برنمی‌گردد.

صبح تاسوعا وقتی به شهادت رسید ما در خانه بودیم. پسر خواهرم از طریق تلگرام باخبر شده بود. روز تعطیل از سمنان به سمت تهران راه می‌افتد و به خانواده می‌گوید فکر کنم محمد حسین زخمی شده است. برادرم و همه فامیل در سمنان و شاهرود از طریق تلگرام با خبر شدند. همان روز الهه تعریف کرد دیشب خواب دیدم محمد حسین شهید شده است. گفتم خب خوبه خواب زن برعکس میشه و محمد حسین زنده است!

 نظر دهید »

عاشقان حرم

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سیره شهدا
  • راز شهید
  • پرواز تاافلاک
  • تلنگر
  • دختران چادری
  • شهید عبدالهی
  • سربازان روح الله
  • بندگی
  • شهدای حرم
  • زندگینامه شهید محمد حسین میردوستس
  • اولین واخرین تماس
  • بدترین لحظه
  • وصیت نامه شهید

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
. پرده
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس